فرهنگ امروز: صدمین شماره ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت منتشر شد. به مناسبت رسیدن تعداد نشریه به عدد 100، در این شماره به اضافه بقیه بخشهای ثابت مجله ـ دفتر ماه، ادب و هنر، اندیشه و نظر، کتاب و گزارش ـ بخشی با عنوان ویژه یکصدمین شماره آمده که شامل سه گفتو گو با عبدالحسین آذرنگ، همایون همتی و ناصر فکوهی در مورد ژورنالیسم و فلسفه است. سخنانی که این سه استاد در مورد این موضوع بیان میکنند قابل توجه و خواندنی است.
عبدالحسین آذرنگ در بخشی از مصاحبهاش میگوید «فلسفه با هیچچیز در تعارض نیست، مگر با ساده و سطحی نگری. ژورنالیسم هم الزاماً نه سادهنگر است، نه سطحینگر. اگر ژورنالیسم در دورههایی و در جاهایی به ابتذال دچار میشود، دلایلش را نه در سرشت روزنامهنگاری که در جاهای دیگر باید جست، بهویژه در عرصههای فرهنگ، سیاست و جامعه».
دکتر همایون همتی هم در مورد رابطه فلسفه و ژورنالیسم معتقد است «رابطه فلسفه و ژورنالیسم قطعاً تباین نیست ولی تساوی و ترادف هم نیست. نه میتوان مطبوعات را یکسره از کار فلسفی و محتوای فلسفی تهی ساخت که اساساً غیر ممکن و نشدنی است و نه میتوان کل فلسفه و همه انواع فلسفه و مباحث دقیق آن را به مطبوعات کشاند که آن مظروف فراتر از مجال این ظرف است... حضور بحثهای فلسفی در ژورنالها ضروری است؛ هم به لحاظ فرهنگی و هم اجتماعی. زیرا متضمن نوعی آموزش به جامعه است و نیز بستری سودمند برای طرح آرای متفکران است و خود موجب تعامل اجتماعی بیشتر و برقراری ارتباط با قشرهای مختلف و نیز تضارب آرا و تعاطی افکار و نقد سالم عقاید و نظرات میشود که بسیار برکتخیز است. ولی باید هوشیار و مراقب بود که در این تعامل نه فلسفه عوامزده و سطحی شود و نه مسائل فنی و دشوار فلسفی بیکموکاست مثل درسهای دانشگاهی نشریات را پر سازد.»
پرونده دفتر ماه این شماره نیز به موضوع زندگی اختصاص دارد. پیش از این در شمارههای پیشین دو پرونده به این موضوع اختصاص داده شده بود و این فصل در ادامه آنها است. اولین مطلب با عنوان «معنای زندگی از دیدگاه روانشناسی» گفتوگو با علیرضا شیری است که در آن معنای زندگی از دیدگاه روانشناسی بررسی میشود.
جاودانگی، پوچی، و رابطه معنا و مرگ در زندگی مسائلی است که سوزان ولف در مقاله «معنای زندگی» به آن پرداخته است. او در این مقاله معناداری را از دو جنبه عینی و ذهنی مورد ملاحظه قرار میدهد.
لورنس جیمز در مقاله «کامیابی و غایتمندی زندگی» در پی اثبات این ادعا است که زندگیای که تؤأم با برخی کامیابیها باشد در بطن خود بسیار معنادارتر از زندگی بدون هیچگونه کامیابی است. او در این مطلب بیان میکند که چرا کامیابیها در معنابخشی به زندگی دخیلاند.
«دین به زندگی معنا میدهد» مقالهای است از لوئیس پی.پویمن. نویسنده در این مطلب قصد دارد نشان دهد یک زندگی مبتنی بر خداباوری هشت اصل حیاتی را در خود جای میدهد که سبب معنادار شدن این نوع زندگی خواهد شد.
جان ککس در «چه چیز به زندگی معنا میبخشد» بیمعنایی زندگی انسانهایی را بررسی میکند که برنامه زندگی آنها نه برنامهای بیحاصل، نه مخرب و نه پیش پا افتاده است، اما با این حال آنان نیز طعم تلخ بیمعنایی را در زندگی چشیده و از پیگیری برنامههای خویش باز میمانند. او در این مقاله که تنها بخشی از آن در این دفتر به چاپ رسیده است پاسخی را که دو راهبرد دینی و اخلاقی به این نوع بیمعنایی میدهند توصیف میکند.
«رنج انسان در کتاب ایوب» به قلم مهدی ابوطالبی یزدی، برگرفته از کتاب سه فلسفه زندگی پیتر کریفت، با مدنظر قرار دادن کتاب ایوب و بررسی مسأله رنج، بدون پاسخگویی به مسأله رنج، دیدگاه و احساس درست و نادرست در مورد مسأله رنج و مفهوم زندگی را مورد کنکاش قرار میدهد.
سیده زهرا حسینی در «مرگ و معنای زیستن» به بررسی مسأله تعارض اشتیاق به مرگ با معنای زیستن در مثنوی معنوی میپردازد. او در این مقاله نوع نگاه به مرگ را از نوع نگرش به زندگی، و نگرش به زندگی را برخاسته از نظام جهانبینی و الهیاتی فرد توصیف میکند و روش کشف این عوامل را توتجه به کاربردهای زبانی و دایره واژگان هر شخص میداند و از این رو وارد زبان مولوی در رابطه با مرگخواهی او میشود.
بخش ادب هنر این شماره اطلاعات حکمت و معرفت مطلب بسیار خوبی دارد با عنوان «سعدیخوانی در آکسفورد» که جویا جهانبخش آن را در زمستان 1392 نگاشته است. در این مقاله که نویسنده گفتوگو با یکی از دوستانش را که «در تحصیل و تقدیس آثار کوچیدگان بیتابانه میکوشد و خیال میکند در هر موضوع خرد و کلان مربوط به ایران، تنها کوچیدگان بلاد آمریکا و اروپا و اقیانوسیه شایستگی اظهار نظر دارند و حرف حساب را باید از دهان فلان ایرانی مدرس یا محصل در بهمان دانشگاه بلندآوازه یا حتی کالج گمنان غربی شنود...این روزها دوست من با همان حرارت معهود میگفت که حتی فردوسی و سعدی و حافظ و مولوی را نیز باید در دانشگاه فلان و کالج بهمان شناخت. در اینجا که فردوسی شناسی و سعدی شناسی و... در کار نیست. ببینید محققان ایرانی ساکن اروپا و آمریکایند که چهره حقیقی بزرگان فرهنگ ما را با روش علمی شناختهاند. مشکل ما، مشکل روش است» دستمایه قرار میدهد، به نقد این نوع طرز تفکرو با فکت آوردن از کتابهای همایون کاتوزیان در مور سعدی میپردازد. هرچند که در پایان، قصد خود از نوشتن این مطلب را نقد کارنامه سعدی پژوهی کاتوزیان نمیداند و هدفش را بیرون آوردن مشفقانه دوستش از گرداب پندارهایی میداند که به آن اشاره کرده است.
«زیباشناسی متمایز» مقاله دیگر این بخش است از ووادیسواف تاتارکیویچ که جواد فندرسکی آن را ترجمه کرده است. در اشاره این مقاله آمده «نظریههای شعری رنسانس مسیرهای مشترک خاصی داشت ـ و این امر طرح همه آنها را در یک بررسی و مطالعه ممکن میساخت. اما نظریههایی نیز به وجود آمدند که متفاوت بودند، بهویژه در دوره بعدی زمانی که دیدگاهها گسترش یافت و نویسندگان متعددی اعتبار پیدا کردند. دستکم پنج نویسنده را باید از دیگران متمایز کنیم [که در این مقاله بدانها پرداخته میشود.]؛ روبور تلو، اسکالیجر، کاستلو ترو، تاسّو، پوسوینو و کامپلانا.
در بخش اندیشه و نظر سه مطلب آمده که هر سه ترجمه است؛ «رئالیسم انتقادی و نقد سنت پوزیتیویسم» روی باسکار، پیشرو بزرگ مکتب رئالیسم انتقادی در اواخر قرن بیستم و قرن اخیر، با ترجمه رضا ماخوزی است. «تجلی الهی و تولد روحانی در عرفان اسماعیلیه» (بخش سوم و پایانی) هانری کربن با ترجمه انشاءالله رحمتی به موضوع تحولات شهودهای مظاهر حق پرداخته و بر آن است که تبیین ظهور باورانه ار رابطه ملک و ملکوت، معقولتر از تبیین حلول باورانه است. و مقاله آخر با عنوان «وظیفه اخلاقی داشتن فرزند» از سول اسمیلنسکی است و با ترجمه امیرحسین خداپرست.
در فصل کتاب «روایت و نیایش» مقالهای آمده از سید مسعود رضوی درباره زندگی و آثار محدث قمی (حاج شیخ عباسی قمی)، یکی از مهمترین و اثرگذارترین روحانیون معاصر و بخش ثابت معرفی کتابهای خارجی که نامش خود گویاست.
ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت را میتوانید با قیمت دو هزار تومان از کتابفروشیها و کیوسکهای روزنامهفروشی تهیه کنید.
نظر شما